می زند نیش سکوتت به دلم پسرم
لب گشا کشت مرا خنده ی دشمن پسرم
چشم خود وا کن و یک بار دیگر حرف بزن
از لب تشنه و سنگینی آهن پسرم
داغ مرگ پسرش را بر دلش بگذارد
آنکه بگذاشت داغت به دلم پسرم